آثار فهیمه حقیقی با عنوان “تن¬گاه” از تاریخ 15 تا 20 بهمن ماه در گالری اکنون
نویسنده:رسول معرک نژاد
بیشتر آثار با موضوعیتِ پاها هستند که در کنار دیگر اشیا به تصویر درآمده اند. پاها در آثار حقیقی، در دو مکان: تخت و حمام به تصویر کشیده شدهاند. در روایت اساطیری “ویش ونره” پاها مرتبط با زمین هستند که از آن جسم پدید می آید. همچنین پاها نمودی از ورود و خروج اند. در فرهنگ تصویری غرب پاهای برهنه نمادی از خضوع و فقر هستند. برای آثار “تن گاه” چند شاخصه قابلتأمل هستند:
نخست؛ زاویه دید در به ترسیم کشیدن تصویرِ پاها و فضای نقاشی؛ بهگونهای عناصرِ تصویری نقش شده اند که مخاطب احساس می کند بخشی از بدن خود را درون کادر می بیند زیرا زاویه ی انتخابیِ هنرمند بر اساس دید عکاسانه و سینمایی است و نگاه به پاها در امتداد نگاه هنرمند و مخاطب ترسیمشدهاند؛ نوعی آگاهی یابی بر بخشی از بدن. امروزه این نوع نگاه، در فضاهای مجازی و رسانه¬های اجتماعی بازتاب گسترده ای یافته است و نمودی از کشف دوباره ای است از بدن؛ لذتِ خودآگاهی از تن در تلاقی زاویه ی نگاهِ نقاش و مخاطب.
دوم؛ همانگونه که آمد، پاها در دو مکان حضور مسلطی دارند؛ تخت و حمام. مکانهایی که دو وجهِ متضاد در خود دارند: آرامش و خیانت. از طرفی نوع رنگ و ضربههای قلم و تکهتکه شدن فرم و رنگ بر امری ناگوار تأکیددارند تا جنبهی آرامشِ فضای نقاشی. برهنگی پاها بر رهاشدگی و بی پروایی و به وجه شدید آن، نوعی از بین بردن و از دست دادن را تداعی می کنند.
سوم؛ حس آمیزی است، در کنار پاها که بر روی تخت به تصویر کشیده شدهاند گوشی(هدفون) نقش شده است بدین ترتیب علاوه بر حسِ بیناییِ بیننده بر حسِ لامسه و حسِ شنوایی نیز اشاره می کنند و همگی این حس ها در چگونگی خوانش متنِ تصویری دخیل می شوند. در امتدادِ استفاده از زاویه ی عکاسانه از پاها که نمودی از جریانِ همه گیرِ فضاهای مجازی است، گوشی نیز به نظامِ نشانه ای جوانان و نوجوانان اشاره دارد. بنابراین پاها و تخت، از آنِ قشری از جامعه است که بیشترین آسیب اجتماعی به سمتوسوی اوست.
چهارم؛ در تصاویری که نمایشگرِ فضای حمام هستند قرارگیری پاها، نشستن و رها شدن آن ها کفِ حمام بهگونهای است که تداعی گر واقعه ای ناگوار هستند. بهویژه، این تابلوها در ادامه ی تابلوهایی هستند که تخت را نمایش می دهند؛ تفکری که در سکونِ تخت، انتخابش رهایی است. از طرفی پاهای ولو شده در کفِ حمام بهسوی دریچه ی راه آب کشیده شده اند گویی راوی-نقاش بر این امر واقف است که تن و آگاهی بر آن؛ رهاشدگی اش مسیری جزء بی اثر بودن نیست و به سمتی راه میپیماید که مسیر هرزآب است. با این اوصاف، مضمون آثار، انزجار و رهاشدگی است اگرچه راوی-نقاش اعتمادی بر این گونه رهایی ندارد.